هر سکوتی در گلوی یک صدا خوابیده است
ماتمی در پشت هر لبخند ما خوابیده است
قلبمان چون مسجدی خالی است هنگام نماز
در شبستان های تاریکش گدا خوابیده است
معنی عشق است یا تفسیر نو از زندگی
اینکه شب در خانه ها هر کس جدا خوابیده است
قصه ی مادر بزرگی نیست اما در سکوت
پشت سر با بچه ها یک ا ژدها خوابیده است
چون قطاری می رود دنیا ز بندرگاه عشق
فکر بی برگشت ما تا انتها خوابیده است
دودی از خلوت سرای آشنایی حلقه زد
آتشی در دیگدان لحظه ها خوابیده است