ما تشنه ی عشقیم و تمنای زیادی
با خود نگرفتیم اگر جای زیادی
هر روز سر افرازیمان بیشتر از پیش
گر بر سرمان بوده لگد های زیادی
تا لب نکنی باز نفهمند که هستی
حل می شود اینگونه معمای زیادی
در واقعه ی عشق دخالت مکن ای جان
گیر است در این معرکه ها پای زیادی
طومار جهان است و بپیچد همه را نیز
طومار طلب می کند امضای زیادی