آنچه فکرش را نمی کردم ز سر وا کرده ام
حلقه ی گم گشته ای را تازه پیدا کرده ام
در کنار ساحلم اما تو اینجا نیستی
گر چه از چشم تو دریا را تماشا کرده ام
من دلیل کشته های جنگ احساسم چرا
جشن پیروزی نفرت را مهیا کرده ام
آه دریای بزرگ عشق باور کن که من
ماهیم اما خیانت ها به دریا کرده ام
دست بردار از هوادراری قوم آرزو
چونکه عمری را فقط در سینه خون جا کرده ام
می چشیدم طعم تلخ زندگی را پس چرا
عمر باقیمانده را دلخوش به فردا کرده ام